مثل باغی سبز در یک روز بارانی قشنگی مثل دریایی چه آرام و چه توفانی قشنگی
روسری را طرح لبنانی ببندی یا نبندی، زلف بر صورت بیفشانی، نیفشانی قشنگی
خنده های زیر لب، یا آن نگاه زیر چشمی، شاید اصلا با همین حرکات پنهانی قشنگی
تا که نزدیکت میآیم در همان حال مشوش ـ که میان رفتن و ماندن پریشانی ـ قشنگی
این پلنگ بی قرارت را به کرنش میکشانی ماه مغرورم! خودت هم خوب میدانی قشنگی
مینشینی دامن گلدار را میگسترانی مثل نقش شمسه روی فرش کرمانی قشنگی
نه، ... فرشته نیستی، می سوزد آدم از نگاهت آری آتش پاره ای با اینکه شیطانی، قشنگی
سرنوشت ما نمی دانم چه خواهد شد؟ ولی تو مثل حس ناتمام بیت پایانی قشنگی
شعر از : قاسم صرافان
|